
آقای من بگذار از دلتنگی هایم بگویم ای کاش می توانستم کبوتری باشم پر بکشم و بالای ایوان طلایی رنگ تو فرود بیایم و با تو حرف بزنم که در دل ناگفته زیاد دارم برایت اما حیف بالهایم شکسته و راهی برای پرواز ندارم ، اما بال ندارم
دلم را که می توانم به پنجره فولادت گره بزنم اجازه هست؟؟؟